تازه های شعر و ترانه

شعر ولادت حضرت معصومه, اشعار ولادت حضرت معصومه

متن مولودی ولادت حضرت معصومه (س)

اشعار ولادت حضرت معصومه یا معصومه ملیكه ی ارض و سمائی ، یا معصومه، شفیعه ی روز جزائی یا معصومه، تو…

متن نوحه حضرت رقیه برای پدر



متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

نوحه حضرت رقیه (س) 

نوحه حضرت رقیه برای پدر: سرودی از درد و ایمان

متن نوحه حضرت رقیه برای پدر یکی از آثار مهم در ادبیات مذهبی ایران است. در این مقاله از بیتوته به  تعدادی از این نوحه ها و ارتباط آن با ارزش‌های فرهنگی و مذهبی پرداخته می‌شود. 

متن نوحه حضرت رقیه برای پدر، یکی از آثاری است که نه تنها در ادبیات مذهبی بلکه در فرهنگ عمومی ایرانیان نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. این نوحه که با عنوان "زیباترین نوحه‌ها" شناخته می‌شود، به خاطر زیبایی زبان، عمق احساسات و ارتباط عمیق با اعتقادات مردم، در تمامی ابعاد، یک اثر هنری است.در این مقاله قصد داریم برای شما تعدادی از این نوحه‌ها را بیاوریم.

 

متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

بارونیه چشمای دختری که دلگیره

 بابا دلم از غربت این خرابه میگیره

 

آسمون انگار غمی تو چشماش نشسته

 درد یتیمی پر و بالمو شکسته

  

فصل غم اومده ببین اسیرم 

سه ساله ام ولی باغصه پیرم

 

بابای خوب من (۴) 

 

دیدی که از مادرتو نشون گرفتم 

ارثی از اون بانوی قدکمون گرفتم

 

بابا کجا بودی که پهلو مو شکستند 

بابا کجا بودی که دست عمه رو بستند

  

شده شبیه فاطمه وجودم 

صورت و دست و چشم کبودم

 

بابای خوب من

  

بی تو بابا بهار من مثل خزونه 

بغض غریبی از دلم روضه میخونه

 

بابا به من بگو چرا روی تو گلگونه 

خورده مگه چوب یزید لبت پرخونه

  

چرا شده حنجر تو پاره پاره 

دیگه دل پریشون طاقت نداره

 

بابای خوب من 

  

 متن نوحه حضرت رقیه برای پدر 

  

برید کنار میخوام سر و ببینم

زخمای روز آخرو ببینم

جلو چشامو نگیرید که میخوام

پارگی های حنجر و ببینم

من الذی ایتمی بابایی

 

دیگه تو آغوش منی بابایی

این همه جا رفتی دلت نیومد

به دخترت سر نزنی بابایی

لبای غرق خووون

با تو چه کرده چوب خیزروون

 

زده چه ضربه ای

شکسته دندون تو از همون

جای طناب رو تنمه بابایی

زخمیه دور گردنم بابایی

محله یهودیا شلوغ بود

کاشکی فقط میزدنم بابایی

 

میون نامسلمونا حرم رفت

انقده اونجا داد زدن سرم رفت

کاشکی فقط میزدنم بابایی

یه دسته موهام با گل سرم رفت

شبی که گم شدم صدا زدم نزن میام خودم

سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم

کبود چشمم از شبی که گم شدم

 

 

 متن نوحه حضرت رقیه برای پدر 

 

غم به سر شد، شبم سحر شد، خدا

مـاه خـرابـه، روی پـدر شـد، خدا

خبر به عالم دهید

مـاه منیـرم دمید

دوای دردم رسید

                       پدر! سلامٌ علیک 

  

مسافرم از سفر رسیـده، خدا

ز شیرخواره، خبر رسیده، خدا

خون خدا آمده

مونس ما آمده

ز کــربـلا آمده

                       پدر! سلامٌ علیک

  

چو غنچه بگشا، دهان خشکت پدر

کـه من ببـوسم، لبـان خشکت پدر

فـدای تـو دخترت

شـود فـدای سرت

این سر بی پیکرت

                       پدر! سلامٌ علیک

  

ای گــل زهـرا تــو را ببـــویم پدر

به اشک چشمان، رخت بشویم پدر

تـو میهمـان منی

نه بلکه جان منی

روح و روان منـی

                       پدر! سلامٌ علیک

  

کجاست دستت، در این اسیری پدر

کـه دختـرت را بـه بـر بگیـری پـدر

به سینه دارم غمی

نشیـن کنارم دمی

نـوازشم کـن کمی

 

                       پدر! سلامٌ علیک

  

چو سایه ات بر سرم نبوده ست پدر

ز تــازیـانه تنـم، کبــود است پـدر

فسرده حـالم ببین

شکسته بـالم ببین

چون نی بنالم ببین

 

                       پدر! سلامٌ علیک

 

  

 متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

 

 

شبا که خوابتو میبنم تو خواب چشام میسوزه

بابا اگه منو ببینی دلت برام میسوزه

 

بابا دعا کن تموم شه دردم

شب تا صبح از درد خون گریه کردم

بیا بغلم کن تا من دورت بگردم

 

بابام به قولش عمل میکنه

میاد و منو باز بغل میکنه

 

امشب مهمون دارم مهمونم ماهه

تا سحر بیدارم بابام تو راهه

 

دشمن با دختر تو کاری به جز غضب نداره

بیا منو ببر که این زجر اصلا عدد نداره

 

مویی نداره حتی یه انگشت

از بس کشیدن موهامو از پشت

دونه دونه ی این زخما بابا منو کشت

 

کاشکی بیاری برام روسری

میدونم امشب منو میبری

 

خوابم برده بابا یا که بیدارم

دارم لب هامو لب هات میذارم

 

لرزش بی امون پاهام چرا تموم نمیشه

نگو شده چه شکلی موهام نگو که روم نمیشه

 

عمه با گریه معجر سرم کرد

یه کاری این زجر با معجرم کرد

 

حالا دیگه چشمام بستس از بس ورم کرد

کنار مایی نمیبینمت بگو کجایی نمیبینمت

 

از دست سنگین دنیام تاریکه

این صورت برا سیلی خیلی کوچیکه

 

 

 متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

  

بابا سرم تنم کمرم پهلویم پرم

یکی دوتا که نیست کبودی پیکرم

بیش از همین مخواه وگرنه به جان تو

باید همین کنار تو تا صبح بشمرم

از تو چه مانده است؟ بگویم که ای پدر

 

از من چه مانده است؟ بگویی که دخترم

اندازه ي لب تو لبم شد ترک ترک

اندازه ي سر تو گرفتار شد سرم

از تو نمانده است به جز عکس مبهمت

از من نمانده است به جز عکس مادرم

 

از تو سوال میکنم انگشترت کجاست؟

كه تو سوال میکنی از حال معجرم

دیدم چگونه سرت را به طشت زد

حق میدهی بمیرم و طاقت نیاورم

 

مرد کنیز زاده ای از ما کنیز خواست

بیچاره خواهر تو و بیچاره خواهرم

مرهم به درد اين همه زخمي نميخورد

بابا سرم تنم كمرم پهلويم پرم

 

  

 متن نوحه حضرت رقیه برای پدر

  

هرشب به جای شونت 

سرم رو سنگ می زارم

تا صبح بابا بیدارم

زخم هام و من می شمارم

 

یادم نمی ره بابا

 

تو مجلس می نامرد

با چوب به لبهات می زد

خون از لبت میومد

 

بابا جون واا

 

دور از چشای عباس

 

خیلی کتک خرد عمه

هزار دفه مرد عمه

اسم تو می برد عمه

 

دور از چشای عباس

 

تو خیمه ها غوغا شد

پای حرومی واشد

خیلی جسار ت ها شد

 

دور از چشای عباس

 

کنیز به من گفت یک مست

یه لاابالیه پست

به معجرمن برد دست

 

بابا جون. واا

 

دور از چشای عباس

 

بال و پر من می سوخت

چشم تر من می سوخت

زخم سر. من می سوخت

 

دور از چشای عباس

 

چه ازدحامی دیدم

بازار شامی دیدم

بی احترامی دیدم

 

دور از چشای عباس

زجر به سرم داد می زد

حرمله فریاد می زد

زجر به سرم داد می زد

 

بابا جون. واا

 

 

گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------