ادامه واکنشها به اخراج اساتید از دانشگاه/ آمنه عالی: معلم نباید مطیع حکومت باشد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 06 شهریور 1402 16:42
به گزارش بهار؛محسن رنانی (استاد دانشگاه) در یادداشتی نوشت: تزریق مکانیکی استادان جعلی، خارج از سازوکارهای نظام علم، به درون نظام علم موجب درهمریزی این نظام میشود. نظام علم با وجود این همه مداخله دولتی در چهل سال گذشته همچنان تا حد قابل قبولی، و نه البته مطلوب، پویایی خود را حفظ کرده است (گرچه «درجه زنده بودن» نظام علم در ایران در مقایسه نظام علم جهانی بسیار پایین آمده است). اکنون چنین حرکتی به منزله شلیک نهایی به مغز نظام علم است و نظام علم فرو خواهد ریخت. تزریق ۱۵ هزار هیئت علمی به دانشگاهها در فرایندی خارج از فرایند حرفهای تعریف شده موجود، مثل این است که وزارت اقتصاد ۳۸۰ هزار کسبوکار و شرکت و بنگاه اقتصادی به صورت جعلی و خارج از فرایند حرفهای بازار، وارد اقتصاد کند. آیا چنین اقدامی موجب فروریختن اقتصاد نخواهد شد؟ آیا میدانید که در طول تاریخ هیچ نهاد قدرتی نتوانسته است با کودتا بر نهاد علم پیروز شود؟ چنین راهی بر شاخ نشستن و بن بریدن است. آقای وزیر! برخورد حذفی نهاد قدرت با نهاد علم مثل این است که بیماری گمان کند اگر داروی تلخ را، به جرم آنکه تلخ است، از شیشه بیرون بریزد و آن را با شربتی شیرین پر کند، شفا مییابد. باور کنید بیماری، سختتر و لاعلاجتر میشود. فقط یادآوری میکنم که تمام بحرانهایی که اکنون نظام سیاسی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با آن روبهروست ناشی از این است که در این چهار دهه، نهاد قدرت، نهاد علم را یا نادیده گرفته یا منکوب و سرکوب کرده است! به مصلحت نهاد قدرت است که به جنگ حقیقت نرود و از تحقیر و تضعیف نهاد علم دست بردارد.
استاد اخراجشده دانشگاه: ما معلمها روزیخور سفرهٔ ملتیم نمیتوانيم و نباید مطیع و پیرو حکومتها باشیم
دکتر آمنه عالی، استاد اخراجشده دانشگاه علامه طباطبائی، در نامهای سرگشاده دلیل اخراج خود را «مواضع بهحق» خود در حمایت از دانشجویان و دانشآموزان اعلام و تأکید کرد: «ما معلمها نمیتوانيم و نباید مطیع و پیرو حکومتها باشیم.»
عالی در ادامه نامه خود آورده است: «ما معلمها روزیخور سفرهٔ ملتیم و باید خادم آنها باشیم. مدرسه و دانشگاه خانه فرزندان این مردم است و ما حامی حقوق این فرزندان و حافظ حریم این خانهایم.» او در این نامه گفته است که این مطالب مهمترین موضعگیری او بوده و در زمان سرکوب، بازداشت و تعلیق دانشجویان و حمله به مدارس و تهدید دانشآموزان در نامهها و بیانیهها، همچنین در حضور مسئولان دانشگاه و در مقابل مأموران حراست و در بازجوییهای وزارت اطلاعات هم به آنها تأکید کرده است. به گفته این استاد دانشگاه این «موضع بهحق به مذاق آقایان خوش نیامد و تصمیم گرفتند بدون اجرای رویههای مرسوم اداری ابتدا من را از مدیریت گروه و سپس از صحنه دانشگاه حذف و با رفع مسئولیت اجتماعی چند صباحی به رونق این فرمانبرداری و سلطهگری دلخوش کنند.»
قبلا اساتید را بازنشسته اجباری میکردند حالا اخراج!
صادق زیباکلام نوشت: اخراج اساتید سیاسی است. اساتیدی که اخراج میشوند اساتیدی هستند که به دانشجویانی که اخراج یا تعلیق شدهاند همدردی نشان دادند و به همین دلیل اخراج میشوند. به هیچ وجه مسائل علمی و آموزشی آنها مطرح نیست و برای گرفتن زهر چشم از اساتید است که دیگر که شما دخالت نکنید. در زمان احمدینژاد ما شاهد اخراج نبودیم و چند تا از اساتید بازنشسته اجباری شدند ولی تا آنجا که من به یاد دارم مثل این وضعیتی که الان در دولت آقای رئیسی اتفاق افتاده اخراج نداشتیم.
از انقلابی واقعی تا حزباللهی رانتی جنگنرفته!
بامداد نو نوشت: در رورزی که خبر رسید امیرحسین ثابتی، این جوان مثلا انقلابی و حزباللهی که غرق در رانت حاکمیتی است و برای این آب و خاک حتی یک سیلی هم نخورده در دانشگاه شریف به تدریس مشغول شده در همان روز حسین اعلایی که ۸ سال برای این مملکت جنگیده است از تدریس منع شد! برای جریان خالصساز هیچ سابقه و صلاحیتی مهم نیست، فقط باید مطیع باشی تا در بازی باشی. کافی بود این قاب عکس را یکی از این حضرات تازه به دوران رسیده مثلا انقلابی داشته باشند، چه حماسهسرایی و قدیسسازی که بوقچیهای تبلیغاتیشان برایش نمیکردند، اما حسین اعلایی از آن خیبریهایی است که فقط سوز دارد...
* در این عکس سردار علایی در کنار شهدایی چون حسن باقری، باکری، کاظمی و قاسم سلیمانی دیده میَشود.
سرخوشی!
از مسافران قطر در این عکس:
۱. یکی شد مدیر روابط عمومی منطقه آزاد کیش!
۲. یکی صاحب سند شش دانگ برنامههای سیمای ملی! « که مدتی پیش خود را اوسگول نظام معرفی کرده بود!»
۳. یکی استاد دانشگاه شریف!
مجری طیف پایداری سیما، بجز استادی دانشگاه، نامزدِ مجلس هم میشود!
سایت حرفی نو هم خبر داد که امیرحسین ثابتی، فعال رسانهای اصولگرایان تندرو «گروه پایداری» و مجری شبکه افق صداوسیما در ویدئویی ضبطشده گفت با افراد زیادی مشورت کرده و تصمیم گرفته نامزد انتخابات مجلس شود و در پیشثبتنام انتخابات نیز نامنویسی کرده است.
این در حالیست که همزمان با اخباری از موج جدید اخراج اساتید برجسته از دانشگاههای مختلف کشور اعلام شد خبر رسید امیرحسین ثابتی از مهرماه در دانشگاه شریف تدریس خواهد کرد!
پُست تازه دکتر محسن برهانی درباره
تاریکترین دوران تاریخ
محمدپارسی (فعال رسانهای) در ایکس نوشت: دولت انقلابی؛ اساتیدی را از دانشگاه اخراج کرده که ابراهیم رئیسی، رئیس دولتش و مخبر دزفولی، معاون اولش توانایی خواندن بدون غلطِ حتی یک صفحه از مقالات این اساتید را از رو ندارند! بدون تردید در یکی از تاریکترین دوران تاریخ این سرزمین به سر میبریم...
یک فعال رسانهای: کم مانده که رایحه ربیعی و آمنهسادات ذبیحپور هم استاد دانشگاه شریف شوند!
«تتلو» هم اگر اندکی صبر میکرد استاد دانشگاه شریف میشد!
برخی از کاربران شبکههای اجتماعی هم به طعنه نوشتند: «تتلو» هم اگر اندکی صبر میکرد و از ایران نمیرفت الان استاد دانشگاه شریف میشد!
استاد تعلیق شده دانشگاه تهران : فکر میکنند زبان دراز هستم!
به گزارش عصر ایران ؛ داریوش رحمانیان در پاسخ به این پرسش که روند خالی کردن کرسیهای دانشگاه از اساتید مجرب چه بر سر آینده دانشگاه میآورد، توضیح داد: «وضعیت دانشگاه وضعیت خوبی نیست. اگرمشت را نمونه خروار بگیریم وضعیت دانشکده ادبیات مثل این است همت و توانی که دارند صرف آزار رساندن به استادانی که جوان هستند، میشود. من که سن و سالی دارم. اخراج، تعلیق و اذیت و آزار و ندادن امکانات همه اینها را اگر در نظر بگیریم میتوان گفت اگر این روند ادامه پیدا کند باید پیشاپیش فاتحه علوم انسانی را خواند.»
شرق نوشت: در هفتههای اخیر حکم تعلیق، اخراج یا بازنشستگی اجباری صدها نفر از اساتید دانشگاههای معتبر ایران منتشر شده است. پروژه خالصسازی که از دوران احمدینژاد برای حذف اساتید منتقد یا مخالف دولت کلید زده شدهبود پس از وقفهای دوباره از سر گرفته شده و اخیرا قرعه به نام داریوش رحمانیان استاد سرشناس تاریخ دانشگاه تهران افتاده است. هم او که رشته تاریخ را با فصل نامه «مردمنامه» به میان مردم آورده است و از حیث تاریخنگار مردمی بودن و فعالیت رسانهای در عین فعالیت آکادمیک با مرحوم باستانی پاریزی مقایسه میشود. برخی هم معتقدند، چون کرسیهای تدریس محدود است جا را برای برخی نیروهای خاص خالی میکنند. این در حالی است که ابراهیم رییسی هم در مناظرات انتخاباتی و هم در صحبتهای اخیر میکوشد از بسته نبودن فضا صحبت کند.
داریوش رحمانیان در خصوص حکم تعلیق خود میگوید: «احتمالا فکر میکنند زبان دراز هستم! در طول این سالها انتقاد زیاد کردهام؛ در فضای مجازی و کانال مردمنامه. این انتقادها برای این ماهها و روزها و هفتهها نیست برای تمام سالهای اخیر است.»
رحمانیان در پاسخ به این پرسش که روند خالی کردن کرسیهای دانشگاه از اساتید مجرب چه بر سر آینده دانشگاه میآورد، توضیح داد: «وضعیت دانشگاه وضعیت خوبی نیست. اگرمشت را نمونه خروار بگیریم وضعیت دانشکده ادبیات مثل این است همت و توانی که دارند صرف آزار رساندن به استادانی که جوان هستند، میشود. من که سن و سالی دارم. اخراج، تعلیق و اذیت و آزار و ندادن امکانات همه اینها را اگر در نظر بگیریم میتوان گفت اگر این روند ادامه پیدا کند باید پیشاپیش فاتحه علوم انسانی را خواند.»
او با بیان این که فکر میکند تاکنون به نامه سرگشاده محسن رنانی به وزیر علوم که موارد مشابه را مطرح کرده بود پاسخی داده نشده است اظهار کرد: «حتی اگر واکنشی بوده باشد حرف در این کشور زیاد زده میشود. مساله عمل است. در حال حاضر یکی از آفات و بلاهایی که کشور ما دچارش است، شعارزدگی است. حرف و وعده زیاد داده میشود، اما در عمل برعکس آن رفتار میشود. فکر میکنم برای نمونه وزارت علوم که شاناش اجل است و منزلت نهادی دارد به خاطر حیثیت و اعتبار خودش هم که شده باید درباره پارهای از مدیران که رفتارهای عصبی دارند و از روی کینه و اغراض خاصی تصمیمگیری میکنند، تجدید نظر کنند.»
وی ادامه داد: «من فکر میکنم وزارت علوم دارد از منزلت نهادی خودش به آسانی غفلت و آن را خرج نگه داشتن مدیران ناشایسته میکند. این مدیران کینه توز از حیثیت نظام و کشور خرج میکنند و به حیثیت نظام هم لطمه میزنند. مایه اندوه، شگفتی و نگرانی است برای من که میبینم این قدر هزینه میشود برای نگه داشتن مدیری که کارنامهاش در طول یکسال چیزی به جز هرج و مرج و آشفتگی و ایجاد مزاحمت برای استادان نبودهاست. باعث تعجب است که از آزاری که جامعه علمی میبیند چشمپوشی میشود. به هر حال جامعه علمی یک جامعه مرجع است و بین مردم استادان حیثیت و اعتبار دارند. جوانان به آنها نگاه میکنند. مردم و جوانان وقتی ببینند اساتید به این آسانی تعلیق، حذف و اخراج میشوند و یا حقوق ناکافی باعث میشود بروند دنبال شغل دوم و سوم و حتی رانندگی اسنپ، مشخص است که به فکر مهاجرت از کشور میافتند.»
رحمانیان با اشاره به بحران مهاجرت نخبگان، گفت: «من بارها نوشتهام گریز مغزها و نخبگان از کشور از حمله مغول بدتر است. بنیاد ایران را بر باد خواهد داد و به سود کشور و نظام نیست. من که شصت ساله هستم و کفش هایم را آویختم. همت و غیرتی هم نسبت به کشورم دارم و با همه اذیتها میمانم، ولی جوانی که آینده خودش را نمیخواهد تاریک ببیند معلوم است که ساکش را میبندد و راهی سرزمینهای دیگر میشود. من بارها نوشته ام که گویی کشور ما به سمتی میرود که از یک سو زباله گرد و فعله وارد میکند که البته عزیز و محترم هستند، اما از سوی دیگر هنرمند، متفکر، فیلسوف، کارگردان، دانشمند، مهندس و نقاش و پزشک صادر میکند به کشورهای دیگر.»
او در خصوص این که فکر میکند تجدیدنظر درباره او و سایر اساتید دانشگاه صورت بگیرد، ادامه داد: «شخص من مهم نیستم. من سالهای طولانی فشار و پروندهسازی را تجربه کردم. اما مساله اصلا رحمانیان نیست. من را در نهایت تعلیق و بازنشست میکنند. مساله اصلی به نظر من امروز کیان و نهاد دانشگاه در حوزه علوم انسانی و به ویژه استادیاران جوان است. این که روی رحمانیان تمرکز شود، خوب نیست، چون نمیخواهم با پررنگ شدن نام من جوانان دیگری زیر این اسم از یاد بروند. به استادیاران جوان و شایستهای که کمتر از آنها اسم برده میشود، بپردازید. غوغاهایی که اطراف نام رحمانیان برپا میشود به سود جامعه علمی ما نیست.»